ماجرای دختر کبریت فروش!!
نظرات شما عزیزان:
[ سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:,
] [ 15:3 ] [ Mis.Marzieh ][
Just for LOVEنـوشــتـه هــایــــم را میــخـــوانـــــے و مــیـگــــویـــــے : زیــبـــــا بـــــود !! راســـتــــے درد هـــای آدم هـــا زیــبــــایـــے دارد ؟! صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | طراح قالب | |||||||||||||||||
ماجرای دختر کبریت فروش!!بعد از سالها دختر کبریت فروش را دیدم! بزرگ و زیبا شده بود... به او گفتم: کبریتهایت کو؟ میخواهم این سرزمین رابه آتش بکشم! خنده تلخی کرد و گفت: کبریتهایم را نخریدند، سالهاست که خود را میفروشم...
نظرات شما عزیزان: |
درباره وبلاگ![]() نویسندگانآخرین پست هاپیوندهای روزانهآرشیو ماهانهپیوندها
سایت آوازکدیگر امکانات
<-PollItems->
![]()
| ||||||||||||||||
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |